مولای غریب من؛
ای مسافر بیابان های تنهایی؛
مضطر
فاطمه(س)؛
اسیر آل محمد (ص) ؛ پدر مهربان اهل عالم؛
می خواهم غربتت را حکایت کنم؛غربتی که دوازده قرن ریشه دوانیده ؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته است، غربتت که حتی برای برخی محبانت ،غریب و ناشناخته است،غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولدت بر آن گریسته اند.
متحیرم کدامین مصراع از این مثنوی ((هفتاد من کاغذ)) را باز خوانی کنم؟کدام صفحه و کدام فصل از مجلدات این کتاب قطور را بازنویسیم ؟
من از تصویر این غربت و غم ناتوانم
از کجا آغاز کنم؟از خود بگویم یا از دیگران؟از نسل های گذشته بگویم یا از نسل امروز؟از دوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟از عوام گلایه کنم یا از خواص؟
از آنان بگویم که خاطر شریف تو را می آذارند (1)ازآنان که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ !
از آنه که چنان برق شمشیرت رابه رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟!ازآنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند ؟از آنه که به نام تو،مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟از آنها که همواره بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟از آنها که تو را آنگونه که خود می پسندند—ونه آن گونه که هستی و می خواهی—نشان می دهند؟آنها غیبتت را به منزله ی ((نبودنت))تلقی می کنند؟
مولای من ........گویا همه چیز دست به دست هم داده است تا شما در غربت بمانید!لشکریان ابلیس هم روز و هم شب در کارند. نمی دانم چه کسانی واقعا تو را و ظهورتو را می خواهند؟خدا می داند و تو!اما این را می دانم که پس از گذشت دوازده قرن از شروع غیبت،هنوز پیروز این میدان ابلیس و لشکریان انس و جن اویند که در کشاکش غیبت و ظهور ،شب ظلمانی غیبت را تا هم اکنون امتداد داده اند
از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند ،امر فرج اصلاح خواهد شد
اللهم عجل لولیک الفرج..
واقعا چقدر یاد امام عزیزمون غریبه..
الهی العفو
موفق باشید