مهدی موعود (عج)

مهدی موعود (عج)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
مهدی موعود (عج)

مهدی موعود (عج)

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

میلاد حضرت زهرا(س)

 

هر دختری که ام امامت نمی شود

یا مادر پیمبر رحمت نمی شود

در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است

    این وحدت است شامل کثرت نمی شود

آنجا که پای کفو علی هست در میان

هر دختری که لایق وصلت نمی شود

از اینکه آب مهریه ات بود روشن است

هر خانه ای که خانه رحمت نمی شود

فردا بیا که باز قیامت بپا کنی

ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود

با اشتیاق سمت صراط آورید رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود

این سینه باز حال و هوای مدینه خواست

 یا رب دعای کیست اجابت نمی شود

فرا رسیدن سالروز میلاد دردانه پیامبر اسلام

صدیقه کبری فاطمه الزهرا (س)

و

روز مادر (روز زن)

به تمام عاشقان ولایت

تبریک می گوییم

رهنمودهایی در جهت انس وارتباط بیشتر با اقا امام زمان(عج)

 
 
 
 
 

رهنمودهای در جهت انس وارتباط بیشتر با اقا امام زمان(عج)

1- سلام روزانه بر امام زمان(ع) وائمه منتسب به هر روز ولعن بر ظالمین حقوق ایشان

2- خواندن دعای فرج(الهم کن لولیک) در قنوت نمازها

3- خواندن آیت الکرسی پس از هر نماز ودادن صدقه جهت سلامتی آقا امام زمان

4- خواندن دعای عهد جهت بیعت با امام زمان(عج)

5- دعای بسیار جهت تعجیل در ظهور اقا(واکثرالدعابتعجیل الفرج)

6- خواندن روزانه حداقل 10 آیه از قرآن وفرستادن روزانه بیش از 10صلوات همراه

 باو عجل فرجهم جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان (عج)

با توجه به این که مداومت روزانه در اعمال فوق کمتر از ربع ساعت به طول می انجامد

شایسته است هر محب وشیعه امام زمان(ع) خود را از این حداقل محروم نکند.

7- خواندن نماز اول وقت و دائم الوضو بودن

8- با توجه به عرضه شدن نامه اعمال خدمت امام زمان(ع) ترک معاصی وعمل به واجبات

9- خواندن زیارت ال یاسین-عاشورا وجامعه به نیابت از امام زمان (ع)

10- خواندن نوافل یومیه بخصوص نماز شب ونماز غفیله به نیابت از امام زمان(ع)

11- مانوس بودن با کتب ادعیه و تکالیف وآداب ماههای قمری

12- پایبندی و تقید به احکام فقهی بخصوص احکام موردنیاز عبادی وشغلی

13- مداومت در زیارت ماهانه قبور ائمه(ع) امام زادگان و علما و ارحام

14- احسان ونیکی کامل در حق والدین وجلب رضایت قلبی ایشان

15- انجام اعمال مستحبی فوق وکلیه اعمال مستحبی به نیابت از امام زمان (ع)

وهدیه ثواب آنها خدمت ایشان

16- تذکر و ترویج نام مبارک امام زمان (ع) وتشویق خانواده وجامعه به دعا بر

 تعجیل ظهور ایشان

همه هست آرزویی که ببینند از تو رویی

 

                                              چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی

کرامت عجیب

کرامت عجیب

علامه مجلسى رضوان الله علیه در بحار فرموده: بعضى از افاضل موثق به من جریانى از «بحرین» نقل کرد و گفت که آنرا از شخصى موثق و قابل اعتماد نقل مى‏کند و آن این که: روزگارى که بحرین تحت ولایت افرنج - ظاهراً استعمار انگلیس - بود، یک نفر ناصبى و دشمن اهل بیت را به حکومت آنجا گذاشته بودند، او وزیرى داشت ناصبى‏تر از خود و از اهل بحرین هر که در مذهب شیعه بود بشدت دشمن مى‏داشت و در کشتن و ضرر زدن به آنها کوتاهى نمى‏کرد.
آن وزیر روزى به کاخ والى آمد، انارى را به والى نشان داد که در پوست آن بطور طبیعى نوشته شده بود: «اله الاالله، محمد رسول الله، ابوبکر و عمر و عثمان، على خلفاء رسول الله» والى دید که این کار بشر نیست و بطور طبیعى در انار روییده است گویى در سنگى حکاکى کرده‏اند، خطوط گود رفته کاملاً مشخص بود .
والى به وزیر گفت: این بهترین دلیل و قویترین حجت بر بطلان مذهب رافضیهاست، نظرت در این باره چیست؟ گفت: اصلحک الله اینها مردمان متعصبى هستند که براهین را قبول ندارند، بهتر است که بزرگان آنها را احضار کرده و این انار را به آنها نشان دهى، اگر قبول کرده به مذهب ما برگشتند ثواب آن مال شما خواهد بود وگرنه میان سه چیز مخیرشان کن: یا مانند یهود و نصارى جزیه بدهند و در مذهب خود بمانند و یا جوابى براى این دلیل پیدا کنند، یا مردانشان را بکش، زنان و فرزندانشان را اسیر کن و اموالشان را بعنوان غنیمت ضبط فرما.
والى این رأى را پسندید، دستور داد علماء و افاضل و برزگان شیعه را احضار کردند، پس از حضور، انار را به آنها نشان داد و گفت: اگر جواب کافى از این کار خدایى که دست بشر در آن کار نکرده است، بیاورید هیچ وگرنه همچون کفار جزیه خواهید داد و یا خودتان مقتول، زنان و اطفالتان اسیر و اموالتان بغنیمت گرفته خواهد شد.
آنها از این جریان غرق در حیرت شده و جوابى نداشتند، قیافه‏هایشان متغیر و بدنشان به لرزه افتاد، بزرگانشان گفتند: ایها الامیر !سه روز به ما مهلت دهید، شاید بتوانیم جواب کافى پیدا کنیم که راضى بشوید و گرنه اختیار در دست شماست، حاکم سه روز به آنها مهلت داد.
آنها ترسان و لرزان از حضور حاکم بیرون آمدند، در مجلس مشورتى که ترتیب دادند رأیشان بر آن شد که از میان خود ده نفر از صلحاء و زهاد انتخاب کردند، آنها نیز از میان خویش سه نفر را برگزیدند که هر یک در یک شب به صحرا رفته و عبادت کند و گریه و زارى نماید و به امام زمان صلوات الله علیه استغاثه کرده و دواى درد را از او بخواهد، شاید آن حضرت از این پیشامد وحشتناک نجاتشان بدهد. 

 


شب اول یکى از آنها تا به صبح نالید، استغاثه 
 و عبادت و گریه کرد، امام نتیجه‏اى عاید نشد، صبح دست خالى به نزد آنها برگشت، شب دوم، که نوبت دومى بود باز خبرى نشد و این براضطراب و نگرانى آنها افزود.
شب سوم نوبت یک نفر متقى و فاضل بود به نام محمد بن عیسى، او پاپیاده، سرش باز به صحرا رفت، شبى بود ظلمانى، دعا کرد، گریه و زارى نمود، به خداوند در خلاص شدن آن مؤمنان توسل کرد و کشف آن بلا را خواست و به صاحب الزمان صلوات الله علیه استغاثه نمود.
در آخر شب مردى را دید که خطاب به او فرمود: یا محمد بن عیسى! چرا تو را در این حال پریشان مى‏بینم، چرا به این بیابان آمده‏اى؟ گفت: اى مرد! مرا به خود واگذار، من براى پیشامد بزرگى به این صحرا آمده‏ام، آن را جز به امام خود نخواهم گفت. و شکایت نخواهم کرد مگر بر کسى که قدرت رفع گرفتاریم را داشته باشد.
آن شخص گفت: یا محمد بن عیسى! من صاحب الامر هستم، حاجتت را بگو. گفت: اگر امام زمان باشى، احتیاج به شرح حاجت نیست، خودت مى‏دانى. فرمود: آرى، آمده‏اى تا براى آن انار و آنچه در روى آن نوشته شده و درباره تهدید امیر چاره‏اى پیدا کنى.
محمد بن عیسى گوید: چون این را شنیدم به طرف آن بزرگوار رفتم و گفتم: آرى، مولاى من! مصیبت ما را مى‏دانى، تو امام ما، پناه ما، و قادر بر چاره بلاى مایى، امام صلوات الله علیه فرمود: یا محمد بن عیسى! وزیر لعنه الله در خانه‏اش درخت انارى دارد چون انار بار داد قالبى بشکل انار از گل فراهم آورد و آن را نصف کرد و در درون هر یک مقدارى از آن نوشته را بشکل برجسته‏اى نوشت، و آن رابر روى انار گذاشت و بست، با بزرگ شدن انار این خطوط در آن اثر کرد و به این صورت درآمد.
فردا چون پیش والى رفتید، بگو: جواب آورده‏ام ولى در خانه وزیر خواهیم گفت: چون به خانه وزیر رفتید به طرف راست نگاه کن، غرفه‏اى خواهى دید، به والى بگو: جواب را در غرفه خواهم گفت. خواهى دید که وزیر از این کار امتناع مى‏کند، ولى تو اصرار کن که حتماً جواب در آن جا خواهد بود. چون وزیر بالا رفت تو هم با او بالا برو و نگذار او بتنهایى برود و چون داخل غرفه شدى تاقچه‏اى خواهى دید که در آن کیسه سفیدى هست، آن را بگیر و خواهى دید که قالب انار درآن است .
"آن را پیش والى بگذار و انار را در آن جاى بده تا حقیقت روشن شود و نیز اى محمد بن عیسى! به والى بگو: ما معجزه دیگرى داریم و آن این که این انار در درون آن جز خاکستر و دود نیست، اگر مى‏خواهى بدانى به وزیر بگو: آن را بشکند، چون بشکند خاکستر و دود، صورت و ریش او را خواهد گرفت .
محمد بن عیسى با شنیدن این خبر شاد شد، دستهاى مبارک امام صلوات الله علیه را بوسید و با شادى و بشارت برگشت. چون صبح شد پیش والى رفتند، فرموده‏هاى امام را مو بمو عمل کرد، جریان همان طور شد که آن حضرت فرموده بود، والى گفت: اینها را از کجا دانسته‏اى؟ گفت: امام زمان ما به من خبر داد که حجت خدا بر ماست. گفت: امام شما کدام است؟ او همه امامان را بر شمرد تا به امام عصر (ع) رسید، والى گفت: دستت را براى بیعت باز کن، «فَأَنَا اشهد ان لااله‏الاالله و ان محمداً عبده و رسوله و ان الخلیفة بعده بلافصل امیرالمؤمنین على (ع)» آنگاه به همه امامان اقرار کرد و ایمانش خوب شد، و فرمود وزیر را بکشتند و از اهل بحرین اعتذار کرد و با آنها خوبى کرد.ناقل قضیه گفت: این قصه نزد اهل بحرین مشهور و قبر محمد بن عیسى نزد آنها معروف است .1
---------------

1- بحار الانوار: 52 ص 178.

یه کم خودمونی

قرآن داره با داستان حضرت یوسف یاد ما می ده حضرت یعقوب می دونست یوسفش زنده است می دونست مشکلی ندارد می دونست کجاست می دونست و گریه می کرد اون وقت ما که نمی دونیم یوسف فاطمه کجاست ما باید چقدر گریه کنیم ما که باید بیشتر از یعقوب (ع)گریه کنیم

کی می دونه مهدی (عج)کجاست؟         کجایی یابن الحسن؟

چرا برا مهدی(عج)گریه نکنیم؟ ما باید گریه هامونو بیمه ی مهدی فاطمه بکنیم این وظیفه ی ماست

امام زمان برا ما گریه می کنه ما چرا برای آقامون گریه نکنیم؟

اگه کسی از من بپرسه از امام حسین غریبتر کیه ؟ می گم مهدی فاطمه

دلیل دارم:

امام حسین(ع) یک حضرت ابالفضل داشت........عباس امام زمان کیه؟

امام حسین(ع)یک علی اکبر داشت..........علی اکبر امام زمان کیه؟

امام حسین(ع) یک قاسم داشت..........قاسم امام زمان کیه؟

امام زمان دلشو خوش کی بکنه دلشو خوش من و تو بکنه؟؟ من و شما واسه امام زمان عباسیم؟؟

از پیامبر تا تولد امام زمان ۲۶۰ سال گذشت ۱۳ تا معصوم مظلومیتشون همه با هم ۲۶۰ سال است اما....اما امام زمان به تنهایی ۱۱۷۰ سال است که غریب است

دیگه کسی سراغ امام زمان رو میگیره؟؟

ماه رمضان سال ۸۴ امام زمان با یکی از علما در جمکران دیداری داشت

همین عالم میگه:دیدم چشای امام زمان کوچیک شده زیر چشاش کبوده گفتم :آقا چرا به این روز افتادی آقا گفت:از بس این شیعه هام گناه میکنن و دل منو میشکنن من از بودایی ها مسیحی ها سنی ها زرتشتی ها توقع ندارم چون اون ها منو نمیشناسن من از شیعه ها توقع دارم اونا که میدونن من خواهم آمد اونا چرا چشماشون آلوده هست اونا چرا ربا خوار هستن اونا چرا آبروی من مهدی رو میبرن؟

ما گناه میکنیم امام زمان باید برامون گریه کنه به خدا بگه:خدایا به خاطر من ببخشیدشون

واقعا باید خجالت بکشیم....

صادقانه جواب بدیم      توی ۲۴ ساعت چند بار یاد امام زمان میکنیم؟همه ی آرزوهای دلمونو بریزیم بیرون چند تاش برا خودومونه چند تاش برا امام زمان؟

امام زمان توی دل ما غریب شده....

آمار نذرها رو بگیرید چند تا سفره پهن می کنن برا فرج آقا؟چندتا سفره پهن میکنن برای اینکه مریضشون شفا پیدا کنه بچه دار بشن خونه دار بشن؟

وای بر ما .....واای...

مرحوم شیخ حلوی میگه:اگه یه مرغ تو خونت باشه اگه یه روز ببینی نیست احتمال بدی در باز بوده رفته بیرون گم شده تا کجا دنبالش می گردی پیداش کنی از همه ی همسایه ها مغازه دارا میپرسی مرغ منو ندیدی!

اگه سند خونمون گم شه شب نمی تونیم بخوابیم خونه رو زیر و رو میکنیم پیداش کنیم

امام زمان رو به اندازه ی سند قبول کنیم

تا حالا چند بار شده دنبال امام زمان بگردیم ؟کدوم جمعه شده بپرسیم این جمعه چه خبر؟

دیگه نمازامون بوی امام زمان نمی ده....

خوش به حال جوونای خوب امام زمانی.روایت داریم اینجور جوونا شب با وضو و رو به قبله می خوابن نماز شبشون فراموش نمیشه

کاش ما هم جزو اونا بودیم کاش....

باید اونقدر برا آقامون گل نرگسمون گریه کنیم تا دلشو به دست بیاریم...

وقتی می خوایم از خونه بریم بیرون خودمونو به آقا بسپریم بگیم آقا خودت می دونی خیابونا جه خبره کمکمون کن گناه نکنیم

بچه ها چرا با امام زمانمون عشق بازی نکنیم چرا براش یه رنگ نباشیم ها؟

***اگه حرفامو قبول دارین یه صلوات بفرستید و یه یا علی بگیم برای اینکه امام زمانی بشیم و زمینه رو برا ظهورش فراهم بکنیم***                      یا علی...

 

دوری از ثروت اندوزی

جناب علی بن مهزیار اهوازی(ره)که یکی از دانشمندان شیعه بود و آن گونه که نقل شده:«در عصر غیبت صغری نوزده بار به قصد ملاقات مولای خود حضرت ولی عصر(عج) رنج سفر حج و در نوردیدن بیابان های خشک و بی آب علف عربستان را به جان خریده است وقتی در سفر بیستم به محضر مقدس آن حضرت مشرف شد حضرت صاحب الامر(ع) به ایشان فرمودند:«من شبانه روز چشم به راه تو بودم چرا دیر پیش ما آمدی؟» 

عرض کرد:آقا جان من که راهی برای رسیدن به محضر شما نداشتم.حضرت فرمود:«راهی نداشتی ؟نه چنین نیست دلیلش آن است که شما به زیاد کردن اموال خود و ثروت اندوزی مشغول شدهُ مومنین ضعیف در فشار بودند.اکنون چه عذر و جوابی داری؟. 

پس جناب علی بن مهزیار عرض کرد:آقا توبه توبهُ گذشت(یعنی این از من در گذرید و عفو بفرمایید).